بعضی ازآداب و رسوم درملتهای كهن سال چنان ريشه دوانده و رسوخ كرده است، كه با تحولات بزرگ اجتماعی نيز پايدار میماند و حتی وقتی كه علت ايجاد آن رسم و عادت نيزازميان رفته، يا فراموش شده، برای بقای خود، بهانه يا علت ديگر میيابد.
موارد و مثال هائی كه برای بيان اين معنی و تائيد اين دعوی هست آن قدر فراوان است كه ذكر آن ها صفحات بسياری راپر خواهد كرد. بت كده ها، آتش كده يا پرستش گاه مهر ميشود. پرستشگاه، به كليسا و كليسا به مسجد تبديل میگردد.
مردمانی كه درناحيه معينی ساكن بوده اند، عادت داشته اند كه درجای معينی عبادت كنند. آن جا عبادتگاه ايشان است. آداب عبادت به حسب مذاهبی كه پذيرفته اند، يا برايشان تحميل شده است تغيير میپذيرد. اما جای عبادت همان جاست كه بود. بيشتر كليساهای معروف و مهم مسيحی، دراروپای شرقی و مركزی، درست در همانجاها كه بت كده كافران بوده، بنا شده است.
درايران هم مثال های فراوان برای اين معنی میتوان يافت. بسياری از مسجدها و زيارت گاه ها، درمحل آتشكدههای زردشتی بنا شده است و دربعضی ازآنها هنوز آثار آتشكده برجاست.
اما اين نكته مختص مكان ها نيست. حكمی است كه بر بيشتر عادات و آداب ديگرنيزمی توان كرد. قرن ها برايرانی گذشت و به آئين زردشت، كه آن نيز دنباله آئين كهنه ديگری بود، عادت يافت كه روشنی را بستايد و هنگام افروختن آتش يا چراغ سرودی بخواند و آن را نيايش كند. آئين ديگرگون شد، اما رسم و عادت بجا ماند وفرزند ايران، به آئين نو، پرتو ايزدی را شباهنگام ستايش كرد.
درجشن ها، وآداب و رسوم مربوط به هريك، نيزاين حكم صادق است. سرچشمه بسياری ازجشنهای بزرگ را كه ميان ملتهای گوناگون امروز هست، درزمانهای پيش ازتاريخ جستجو میتوان كرد. علت برپا داشتن اين جشنها اغلب ازياد رفته و بهانههای تازه تری بجای آنها قرار گرفته است. اما محقق مي داند كه " دراين چشمه همان آب روانست كه بود"
باين طريق ملت ها عادات و آداب خود را كه جزء خصائص روحی وذوقی ايشان است نگه مي دارند. همه همراه سيل حوادث و تحولات اجتماعی ميروند. اما همه همرهان همرنگ نيستند.
آنچه مايه امتياز ملتی ازملت ديگرست همين آداب ورسوم است كه نشانه خصوصيات ذوقی و يادگار زندگی گذشته اوست. افراد انسان وجودهائی مستقل ازگذشتگان و مجزا ازآيندگان نيستند. هريك ازما موجی هستيم كه از آن كرانه زمان برخاسته ايم وسلسه موجها بهم پيوسته است.
ازاين گفتگو غرض آن نيست كه تحولات عظيمی را كه قهرا در وضع اجتماعی بشر رخ میدهد انكاركنيم. اين تحولات نتيجه احتياجات تازه است. اما ذوق ودل بستگی گاهی با احتياج منافی نيست. ازخصايص بشرست كه به عادات خود دل میبندد و تا آنجا كه با احتياجاتش منافی نباشد آنرا حفظ مي كند و يا كه با احتياجات جديد منطبق مي سازد. ملت های كهن كه عادات شان راسخ تر و جاي گيرترست بيشتر درحفظ آن ها اصرار و ثبات میورزند، زيرا ترك عادات كهن دشوارترست و اين پا فشاری درحفظ يادگارهای ديرين نشانه دوام و بقای روح ملی ايشان است.
ايرانيان، ميان ملت های هم سال خود بدين صفت ممتازند كه خصائص ملی خود را بهتر و بيشتر حفظ كرده اند. بسياری ازآداب و رسوم كه امروز ميان ما معمول و رايج است ازگذشتهای دور و دراز حكايت میكند. وضع اجتماعی ما بارها تحول يافته، حكومتها تغيير كرده، دينها و مذهبها عوض كرده ايم، اما بسياری ازآداب و مختصات ذوقی و روحی ما " سالها رفت و بدان سيرت و سانست كه بود"
اما نكتهای كه دراين تغيير رنگ آداب ورسوم ملت ها قابل ملاحظه است اين كه، هرتغييری رامی توان نشانه يكی ازتحولات بزرگ اجتماعی شمرد. خواه اين تحول رنگ دينی داشته و خواه به ظاهر نيزبراثر ديگرگونی وضع معيشت و اداره اجتماعی حاصل شده باشد.
جشن ها، ومراسم مخصوص به هريك ازآنها، ميان آداب ورسوم ملتها كهن سال فصول برجستهای است و اغلب ياد آور سوانح و فراز ونشيبهای زندگی هر ملت است. اين جشنها درطی زمانهای دراز رنگهای مختلف میپذيرد درباره موجد وعلت ايجاد آنها درعصورمتوالی اقوال گوناگون بوجود میآيد، و بدين طريق رسمی كهن با مقتضيات هر زمان متناسب ميشود.
ازجمله جشنهای متعدد كه يادگار عمر دراز و شكوه و جلال گذشته درخشان ملت ايرانست " مهرگان" را بايد شمرد. اين جشن، روزی، درعظمت و اهميت تالی نوروز بوده است. تحقيق درباره اصل اين جشن بزرگ ايرانی، و سوابق تاريخی آن، فرصتی بيشتر میخواهد و مقالهها و كتابها بايد بدان اختصاص داد كه تهيه آنها كاردانشمندان اهل فن است. درقرون نخستين بعد ازاسلام هنوزجشن مهرگان رونق و شكوه باستانی خود را ازدست نداده بود. ديوان اكثر شاعران بزرگ قرون چهارم و پنجم را كه بگشائيم قصايدی شيوا و بلند دروصف جشن مهرگان و تهنيت بزرگان عهد درآنها میيابيم.
شاعران ايرانی ما، شايد برای آنكه اميران و پادشاهان را، كه گاهی ايرانی نژاد هم نبوده اند، به حفظ اين جشن و برپا داشتن مراسم آن تشويق كنند، آنرا "جشن ميران و خسروان" خوانده اند. مرورزمان و مصائبی كه برسرملت ايران درطی قرنهای بعد وارد آمد و تعصب خشك و بیجای مذهبی دربعضی ازاين ادواررفته رفته جشن مهرگان را نيز مانند بسياری ازآداب و رسوم زيبا و دل انگيزمتروك ساخت. اكنون چندين قرن است كه ازجشن مهرگان جزدر بعضی ازنواحی دورافتاده و ميان قسمتی از تودههای ده نشين و كوهستانی كه به آداب قديم خود وفادار مانده اند خبری نيست.